{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
hang up
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۳
۰
[bbCompoundVerbs]
[... عمومی ...]
بند کردن، آویزان کردن
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
تلفن را قطع کرن
۱
۳
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
قطع کردن تلفن
معنی hang up, معنی اتشئل عح, معنی hang up, معنی اصطلاح hang up, معادل hang up, hang up چی میشه؟, hang up یعنی چی؟, hang up synonym, hang up definition,
معنی flock
,
معنی spectator
,
ترجمه spectator
به فارسی,
معنی orbit
,
ترجمه orbit
به فارسی,
معنی .
,
ترجمه .
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی